محل تبلیغات شما

غروبی سه تایی رفتیم خرید، من و سین و حبه ، از چند روز قبل به سین گفته بودم یک چیزهایی برای آشپزخانه می خواهم.چه چیزهایی؟ 

جا مایع ، جای قاشق_چنگال برای کنار سینک و دستگیره.

شلف هم می خواستم برای گلدانهایم ، از یک مدل خوشم آمد ، رفتیم مغازه قیمت گرفتیم و با شنیدن قیمت از همان راهی که آمده بودیم برگشتیم.

۱۵۰ هزار تومن.دلم نیامد به سین اصرار کنم که حتما بخریمش.فعلا بی خیالش شدم تا بعد.

برای حبه هم بلوز و شلوار خانگی گرفتیم و اینگونه موجودی یکی از کارت هدیه ها ته کشید.بله! 


بچه ها را دیده اید که چه ذوق و شوقی دارند وقتی لباس و اسباب بازی می خرند؟ من هنوز هم بعد از خریدن هر چیزی مثل آنها ذوق می کنم.الان هم توی آشپزخانه چپ و راست می روم و به جامایع فرچه داری که خریده ام ، به دستگیره های گل گلی بنفشم ، به جاقاشقی گلبهی ام نگاه می کنم و ذوق می کنم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها